پلاک اول

ما می‌گوییم تا شرک و کفـر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم. امام خمینی (ره)

پلاک اول

ما می‌گوییم تا شرک و کفـر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم. امام خمینی (ره)

إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ(سوره فصلت آیه 30 ) در حقیقت کسانى که گفتند پروردگار ما خداست‏ سپس ایستادگى کردند فرشتگان بر آنان فرود مى‏آیند [و مى‏گویند] هان بیم مدارید و غمین مباشید و به بهشتى که وعده یافته بودید شاد باشید

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جهل» ثبت شده است

۲۴
تیر

تحریم برنده تر

در بزم دیشب شیاطین  خبرهای مخابره شده  درمورد شادی ملتی به روی    صفحه مهمانان جشن رفت

به نقل از  رویترز :
Young Iranian men and women danced in streets in parts of Tehran and motorists honked car horns to cheer an historic nuclear accord with world powers they hope will end years of economic sanctions and decades of international isolation.


آقا روح الله این روزهای جماعتی را مشاهده میکردن

با توسل به دامن آمریکا ضعف و ناتوانی خود را بر ملا نسازید و از گرگها و درنده ها برای شبانی و حفظ منافع خود استمداد نطلبید ابرقدرتها آن لحظه ای که منافعشان اقتضا کند شما و قدیمیترین وفاداران و دوستان خود را قربانی می کنند و پیش آنان دوستی و دشمنی و نوکری و صداقت ارزش و مفهومی ندارد آنان منافع خود را ملاک قرار داده اند و به صراحت و در همه جا از آن سخن می گویند.

(صحیفه امام ج 02 ص 932)



و براستی ابا شیطان از تحریم بُرندِه تَر سراغ داری؟ آری  جهالت مردم!

  • من الغـــریب الی الغـــریب
۲۳
تیر

امشب   توفیق شد بخشی از صحیفه اقا روح الله  را  بخوانم.


نکته ای نظر من جلب کرد اگر روزی شهید مطهری اعلام میکردن که


و اگر بگوییم علی را چه کشت، باید بگوییم جمود و خشک‌مغزی و خشکه مقدسی»
(مجموعه شهید مطهری، ج۲۱، ص ۹۲)

در  عصر ما   هم  قاتلین  بالقوه امیرالمومنین افرادی  با مشخصات  زیر  در کلام اقا روح الله هستند.


اینهایی که این قدر از قرآن و از نهج البلاغه و از دیانت زیاد دم می زنند و بعد فقرات قرآن را یک جوری دیگر غیر از آنچه که باید معنا می کنند، و فقرات نهج البلاغه را یک جوری دیگر غیر از آنچه که باید معنا می کنند، اینها را نمی توانیم ما خیلی رویشان اطمینان داشته باشیم .

این «بعثی»های عراق همین فقرات نهج البلاغه را که امثال اینها استشهاد می کنند، آنها هم در چیزها می نویسند و در پلاکاردشان می نویسند و منتشر می کنند. همین، همین فقرات نهج البلاغه را! این بعثی‌هایی که اصلاً کاری به این مسائل ندارند اینها را می نویسند و به دیوار نجف و به خیابانهای نجف منتشر می کنند... لکن ما نمی توانیم به آنها اعتقاد کنیم ؛ به آنها نمی شود اعتماد کرد.


من نجف که بودم، یک نفر از همین افراد(سران گروهک ها) آمد پیش من. قبل از این بود که آن منافقین پیدا بشوند. پیش من، شاید بیست روز - بعضی‌ها می گفتند 24 روز- مدتی بود پیش من. هر روز [می] آمد آنجا، و روزی شاید دو ساعت آمد صحبت کرد از نهج البلاغه، از قرآن. همه حرف‌هایش را زد. من یک قدری به نظرم آمد که این وسیله است. نهج البلاغه و قرآن وسیله برای مطلب دیگری است
من به نظرم آمد که این قضیه ... این قدر نهج البلاغه و خوب، من هم یک طلبه هستم؛ من این قدر نهج البلاغه خوان و قرآن و اینها نبودم که ایشان بود!

صحیفه ی امام ج 12: 446

  • من الغـــریب الی الغـــریب