وَاَسْئَلُکَ الاَْمانَ
دربرابر خداعصیان کنیم جزایی را که حقمون هست میبینیم
جزای دنیایی : به خودت میای میبینی نعمتی را که باعث ارامشت هست ازت میگیره
جزای اخروی:«ان شجرت الزقوم* طعام الاثیم* کالمهل یغلی فی البطون* کغلی الحمیم* خذوه فاعتلوه الی سواء الجحیم* ثم صبوا فوق رأسه من عذاب الحمیم* ذق انک انت العزیز الکریم؛ مسلما درخت زقوم خوراک گناه پیشه است. مانند مس گداخته در شکم های خویش. مانند جوشیدن آب جوشان. ندا آید او را بگیرید و به میان دوزخ بکشانید آنگاه روی سرش از عذاب آب جوشان بریزید. بچش که تو به خیال خود همان نیرومند گرامی هستی.» (دخان/ 43- 49)
این فراز از صحیفه سجادیه را هم امشب بخوانیم تا خدا از سر عصیانمون بگذره
―
پروردگارا، گناهانم مرا ساکت ساخته و سخنم را بریده است، پس من
هیچ دلیلى ندارم و از این رو من اسیر گرفتاریهایم هستم و در
گرو اعمال خویشم و در گناهانم متحیرم و در نیتم سرگردانم و در
راه وامانده ام.
― خود را در جایگاه فرومایگان گناهکار قرار
داده ام، جایگاه شقاوت پیشگانى که بر تو جسارت ورزیدند و وعده هاى
تو را سبک پنداشتند.
― خدایا پاک و پیراسته اى! چه
جراتى بود که به حریم تو جسارت کردم و چه فریبى بود که با
آن خود را گول زدم؟!
― اى سرور من، بر با صورت به
زمین خوردنم و بر لغزش گامهایم رحم کن و بر جهلم با بردباریت
و بر سوء کردارم با احسانت رفتار نما. چرا که من به گناهم
اقرار دارم و به خطاى خویش معترفم و اینک این دست من و این موى
پیشانى من است که در کف توست، تسلیمم که مرا قصاص کنى. رحم کن
بر سالخوردگیم و بر افول روزهاى عمرم و بر نزدیک شدن مرگم و
بر ناتوانى و نیازمندى و بیچارگیم.
پ ن:
وَاَسْئَلُکَ الاَْمانَ یَوْمَ یُعْرَفُ الْمُجْرِمُونَ بِسیماهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّواصى وَالاَْقْدامِ