نزدیکترین راه برای اجابت دعا
شنبه, ۲۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۵۰ ب.ظ
بسم رب النور
امشب روایت جالبی در کتاب رساله هلالیه، ص 317 نقل از مناقب و مصابیح القلوب. به معالی السبطین، شیخ محمد مهدی مازندرانی، ص 136 (به نقل ازاللمعه البیضاء) و شام سرزمین خاطره ها، ص
113درباره استجابت دعای فضه خوندم.
متن روایت به زبان محاوره در زیر میارم.
«امیر مومنان، فاطمه، حسن و حسین(ع) هر یک شبی ازماه رمضان رسول الله را برای افطار دعوت کردند، فضه با اینکه خانه ای جداگانه نداشت، برای شب پنجم پیامبر را دعوت کرد. اما قضیه دعوت به اهل بیت نگفت.
روز بعد پیامبر در حال استراحت بود که ناگهان یه ندایی ازعرش بر پیامبر نازل شد ای رسول خدا یک دلسوخته ای منتظر شماهست.
پیامبر سریعا به سوی خانه وحی راه افتاد.
هنگام افطار نگاههای ناباورانه فضه به دیدار چهره رسول اکرم(ص) روشن شد. اهل خانه که غافلگیر شده بودن، گفتن: فضه چرا ما رادر جریان نذاشتی تا برای افطاری تدارکی ببینیم.
فضه درجواب گفت چرا باید این به شما میگفتم؟ رسول خدا امشب مهمان من هست ضمنا نیاز نبود چیزی حاضر کنید چون من شمارو دارم .
سریعا رفت اتاق به دعا مشغول شد گفت خدایا امشب پیامبرت مهمان من هست. به حق 5تن آل عبا منو جلوی پیامبرت شرمنده نکن.
بعد چند دقیقه فضه با یک ظرف پر ازغذا بیرون آمد.
اهل بیت همه لبخند زدن ،فضه گفت: دیدین تا شما رو دارم همه چی دارم
پ ن: وقتی خواسته ای از خدا داریم با توسّل به ائمّۀ اطهار(ع) درخانه
خدا را بزنیم، خدا مارو دست خالی بر نمیگردونه.
امشب روایت جالبی در کتاب رساله هلالیه، ص 317 نقل از مناقب و مصابیح القلوب. به معالی السبطین، شیخ محمد مهدی مازندرانی، ص 136 (به نقل ازاللمعه البیضاء) و شام سرزمین خاطره ها، ص
113درباره استجابت دعای فضه خوندم.
متن روایت به زبان محاوره در زیر میارم.
«امیر مومنان، فاطمه، حسن و حسین(ع) هر یک شبی ازماه رمضان رسول الله را برای افطار دعوت کردند، فضه با اینکه خانه ای جداگانه نداشت، برای شب پنجم پیامبر را دعوت کرد. اما قضیه دعوت به اهل بیت نگفت.
روز بعد پیامبر در حال استراحت بود که ناگهان یه ندایی ازعرش بر پیامبر نازل شد ای رسول خدا یک دلسوخته ای منتظر شماهست.
پیامبر سریعا به سوی خانه وحی راه افتاد.
هنگام افطار نگاههای ناباورانه فضه به دیدار چهره رسول اکرم(ص) روشن شد. اهل خانه که غافلگیر شده بودن، گفتن: فضه چرا ما رادر جریان نذاشتی تا برای افطاری تدارکی ببینیم.
فضه درجواب گفت چرا باید این به شما میگفتم؟ رسول خدا امشب مهمان من هست ضمنا نیاز نبود چیزی حاضر کنید چون من شمارو دارم .
سریعا رفت اتاق به دعا مشغول شد گفت خدایا امشب پیامبرت مهمان من هست. به حق 5تن آل عبا منو جلوی پیامبرت شرمنده نکن.
بعد چند دقیقه فضه با یک ظرف پر ازغذا بیرون آمد.
اهل بیت همه لبخند زدن ،فضه گفت: دیدین تا شما رو دارم همه چی دارم
پ ن: وقتی خواسته ای از خدا داریم با توسّل به ائمّۀ اطهار(ع) درخانه
خدا را بزنیم، خدا مارو دست خالی بر نمیگردونه.