۰۱
مرداد
زنی بود که با عروس ودامادش در خانه ای زندگی می کردند، تابستان بود
وهوا گرم ، همه روی پشت بام میخوابید ند . یک طرف بام ، داماد ودخترش می
خوابیدند وطرف دیگر بام عروس وپسرش .
شبی زن پیش گفته ، روی پشت بام آمد ومشاهده کرد که دختر ودامادش جدا از هم خوابیده اند .
گفت : هوا به این سردی ، خوب نیست از هم جدا بخوابید بروید کنار هم !
آنطرف بام دید که عروسش درست تنگ بغل پسرش خوابیده ،
گفت : هوای به این گرمی ، خوب نیست بهم چسبیده بخوابید ، از هم جدا بخوابید !
عروس که این طور دید بلند شد وگفت :
قربون برم خدا را یک بام و دو هوا را
یک بر بام سرما را یک بر بام گرما را
پ ن:ایشون شهردار قزوین هستند
که طبق یه دستور پوشیدن پیراهن استین کوتاه رو برا راننده ها ممنوع کردن
اما در اقدامی خلاف شئون اسلامی خودش با کشف حجاب عکسی را در اینستاگرام منتشر کرده