به نام خدا
بسم اللّه الرّحمن الرّحیم - یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا
عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِمْ بِالْمَوَدَّةِ
وَ قَدْ کَفَرُوا بِما جاءَکُمْ مِنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ
إِیَّاکُمْ أَنْ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِنْ کُنْتُمْ خَرَجْتُمْ
جِهاداً فِی سَبِیلِی وَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِمْ
بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِما أَخْفَیْتُمْ وَ ما أَعْلَنْتُمْ وَ
مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ
آیه 1 سوره ممتحنة
اى کسانى که ایمان آوردهاید دشمن مرا و دشمن خودتان را دوستان خود
مگیرید، آیا مراتب دوستى خود را به ایشان تقدیم مىکنید با اینکه به قرآنی
که براى شما آمده و حق است کفر مىورزند و نیز رسول و شما را به جرم اینکه
به خدا، پروردگارتان ایمان آوردهاید بیرون مىکنند؟! اگر براى رضاى من و
جهاد در راه من مهاجرت کردهاید نباید آنان را دوست خود بگیرید و پنهانى با
ایشان دوستى کنید چون من بهتر از هر دانایى مىدانم چه چیزهایى را پنهان
مىدارید و چه چیزهایى را اظهار مىکنید و هر کس از شما چنین کند راه
مستقیم را گم کرده
سلام علیکم
در طول سالیان اخیر در کشور جریانی با شعار تنش زدایی به دنبال سازش با دشمنان قسم خورده
انقلاب و نظام هستند.حال جواب امام راحل به این جریان از صحیفه نور میارم
ما
الآن مبتلای به جنگیم. یک دستهای در همین قضیه هم دارند اشکالتراشی
میکنند، نه یک اشخاصی باشند که حالا تأثیری داشته باشند، اما هستند. هستند
اشخاصی که میگویند که بیایید صلح بکنیم، بیایید یک سازشی بکنیم. ما از
تاریخ باید این امور را یاد بگیریم؛ به حضرت امیر تحمیل کردند، مقدسین
تحمیل کردند، آنهایی که جبههشان داغ داشت و اضرمردماند
بر مسلمین، آنها تحمیل کردند به حضرت امیر حکمیت را و تحمیل کردند آنکه
حَکَم باید بشود، بعد که حضرت امیر با فشار اینها نتوانست، میخواستند
بکشندش اگر نکند؛ برای اینکه آنها[پیشنهاد]کرده
بودند که چه باید چه بشود؛ «حَکَم قرار بدهید، قرآن است، قرآن است این».
این ابتلا را حضرت امیر داشت، الآن نظیر او را ما داریم. اینکه
میگویند، این ور و آن ور میافتند که بگذارید یک حکمیتی پیدا بشود،
بیایند حکم، حکم پیدا بشود که کارها را انجام بدهد، تشخیص بدهد که کی چی
است، دنیا نمیداند که کی متجاوز است؟! ما از آن قضیه باید عبرت بگیریم و
زیر بار حکمیت[نرویم].
ما در این هفت سالی که بوده است فهمیدیم که این حکمها کیها هستند و
اینهایی که میخواهند صلح ایجاد کنند کیها هستند. قصۀ امام حسن و قضیۀ
صلح، این هم صلح تحمیلی بود؛ برای اینکه امام حسن، دوستان خودش، یعنی آن
اشخاص خائنی که دور او جمع شده بودند، او را جوری کردند که نتوانست خلافش
بکند، صلح کرد؛ صلح تحمیلی بود. این صلحی هم که حالا به ما میخواهند
بگویند، این
است. بعد از
اینکه صلح کردند، به حسب روایت، به حسب نقل، معاویه به منبر رفت و گفت که
تمام حرفهایی که گفتم، من قرار دادم، زیر پایم؛ مثل پاره کردن این مردیکه
آن قراردادها را. آن صلح تحمیلی که در عصر امام حسن واقع شد، آن حکمیت
تحمیلی که در زمان امیرالمؤمنین واقع شد و هر دویش به دست اشخاص حیله گر
درست شد، این ما را هدایت میکند به اینکه نه زیر بار صلح تحمیلی برویم و
نه زیر بار حکمیت تحمیلی. ما باید خودمان به حسب رأی خودمان، به حسب
رأی ملتمان، آن طوری که الآن همۀ ملت دارند میگویند، ما باید این جنگ را
ادامه بدهیم تا وقتی که انشاءاللّه پیروزی حاصل بشود و نزدیک است
انشاءاللّه، منتها اگر بخواهد ملت ما نزدیکتر بشود این پیروزی، زیاد
نزدیک بشود ـ که به صلاح ملت ماست و به صلاح ملت عراق است و به صلاح منطقه
است ـ باید مجهز بشود، باید در این برهۀ زمان به تمام معنا مجهز بشود
برای جبهه ها.آقایان
گفتند که در بسیاری از جاها در کشور یک چیزهایی هست که ابزاری است برای
جهاد سازندگی، برای جبهه، و زیادی است آنجا. من عرض میکنم که اگر یک
ابزاری در یک جایی زیادی است و تشخیص دادند فرمانداران، استانداران و ائمۀ
جمعه تشخیص دادند که این در اینجا دیگر اضافه است، زیادی است، لازم نیست
اینجا، لازم است که برای جبهه برود. اگر بخواهید که کشورتان آباد بشود،
کشورتان اسلامی بشود و زود بشود، طولانی نشود، باید مجهز بشوید و با همۀ
قوا مجهز بشوید تا اینکه کلک این مرد را بکنید. در آن اوایل گفته شد به
اینکه سیلی خواهد خورد صدام، صدام سیلی را خورده، الآن گیج است، الآن
نمیداند چه میکند. واقعاً نمیداند الآن چه میکند، از یک طرف اشتلم
میکند، از یک طرف التماس میکند، از یک طرف گدایی میکند، این الآن در
حال گیجی است. و من خوف این را دارم که اگر این دیوانه بشود، بیشتر از این
که الآن هست اگر به واسطۀ شکست دیوانه بشود، به کشور عراق یک طور صدماتی
وارد کند، بگوید حالا که من غرق شدم، بگذار همه غرق بشوند، یک همچو
موجودی است این. من خوف این را دارم که به اعتاب عالیات هم این تجاوز کند
و خداوند انشاءاللّه، مهلتش ندهد. باید کاری کرد که یک سیلی دیگری
بخورد و برود سراغ کارش، یا خودکشی کند
یا فرار کند از اینجا به یک جای دیگری و برود دنبال کارهایی که هست.
پ ن= برداشت سیاسی از متن در مورد وقایع روز آزاد است