امشب توفیق شد بخشی از صحیفه اقا روح الله را بخوانم.
نکته ای نظر من جلب کرد اگر روزی شهید مطهری اعلام میکردن که
و اگر بگوییم علی را چه کشت، باید بگوییم جمود و خشکمغزی و خشکه مقدسی»
(مجموعه شهید مطهری، ج۲۱، ص ۹۲)
در عصر ما هم قاتلین بالقوه امیرالمومنین افرادی با مشخصات زیر در کلام اقا روح الله هستند.
اینهایی که این قدر از قرآن و از نهج البلاغه و از دیانت زیاد دم می زنند و
بعد فقرات قرآن را یک جوری دیگر غیر از آنچه که باید معنا می کنند، و
فقرات نهج البلاغه را یک جوری دیگر غیر از آنچه که باید معنا می کنند،
اینها را نمی توانیم ما خیلی رویشان اطمینان داشته باشیم .
این «بعثی»های عراق همین فقرات نهج البلاغه را که امثال اینها استشهاد می
کنند، آنها هم در چیزها می نویسند و در پلاکاردشان می نویسند و منتشر می
کنند. همین، همین فقرات نهج البلاغه را! این بعثیهایی که اصلاً کاری به
این مسائل ندارند اینها را می نویسند و به دیوار نجف و به خیابانهای نجف
منتشر می کنند... لکن ما نمی توانیم به آنها اعتقاد کنیم ؛ به آنها نمی شود
اعتماد کرد.
من نجف که بودم، یک نفر از همین افراد(سران گروهک ها) آمد پیش من. قبل از
این بود که آن منافقین پیدا بشوند. پیش من، شاید بیست روز - بعضیها می
گفتند 24 روز- مدتی بود پیش من. هر روز [می] آمد آنجا، و روزی شاید دو ساعت
آمد صحبت کرد از نهج البلاغه، از قرآن. همه حرفهایش را زد. من یک قدری به
نظرم آمد که این وسیله است. نهج البلاغه و قرآن وسیله برای مطلب دیگری است
من به نظرم آمد که این قضیه ... این قدر نهج البلاغه و خوب، من هم یک طلبه
هستم؛ من این قدر نهج البلاغه خوان و قرآن و اینها نبودم که ایشان بود!
صحیفه ی امام ج 12: 446