پلاک اول

ما می‌گوییم تا شرک و کفـر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم. امام خمینی (ره)

پلاک اول

ما می‌گوییم تا شرک و کفـر هست، مبارزه هست و تا مبارزه هست، ما هستیم. امام خمینی (ره)

إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ(سوره فصلت آیه 30 ) در حقیقت کسانى که گفتند پروردگار ما خداست‏ سپس ایستادگى کردند فرشتگان بر آنان فرود مى‏آیند [و مى‏گویند] هان بیم مدارید و غمین مباشید و به بهشتى که وعده یافته بودید شاد باشید

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ابوهریره های زمان» ثبت شده است

۰۴
تیر

hekayate mo'meno monafegho kafar


حکایت منافق درنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: مثل المؤمن والمنافق والکافر کمثل رهط ثلاثة وقعوا الی نهر، فوقع المؤمن فقطع، ثم وقع المنافق حتی اذا کاد ان یصل الی المؤمن ناداه الکافر ان هلم الی فانی اخشی علیک، وناداه المؤمن ان هلم الی فان عندی وعندی یحظی له ما عنده . فما زال المنافق یتردد بینهما حتی اتی علیه اذی فغرقه، وان المنافق لم یزل فی شک وشبهة حتی اتی علیه الموت وهو کذلک (۱۰۹) ;
حکایت مؤمن و منافق و کافر، حکایت یک گروه سه نفری است که به سوی رودخانه ای می روند . ابتدا مؤمن وارد رودخانه می شود و از آن می گذرد . سپس منافق وارد می شود و چیزی نمانده که خودش را به مؤمن برساند [اما] کافر صدایش می زند: به سوی من بیا; زیرا برای تو نگرانم . و مؤمن صدا می زند که: به سوی من بیا; زیرا نزد من بهره مند خواهی بود . منافق پیوسته میان آن دو تردد می کند تا آنکه بالاخره گزندی به او می رسد و غرقش می کند . آری منافق پیوسته در شک و شبهه به سر می برد تا آنکه مرگش فرا می رسد . او چنین حالتی دارد میزان الحکمه، ۱۸۴۷۳ .


تاریخ اسلام نوشت:
خوردن مضیره ابوهریره  را به شگفت می آورد ؛ و آن را همراه با معاویه می خورد ؛ و وقتی که هنگام نماز می شد در پشت سر علی نماز می خواند و می گفت : نماز پشت سر علی کامل تر است و غذای سر سفره معاویه چرب تر ، و دوری از جنگ برای حفظ جان بهتر !!!وکان یصلی خلف علی ویأکل على سماط معاویة ویعتزل القتال ویقول الصلاة خلف علی أتم وسماط معاویة أدسم وترک القتال أسلم ثمار القلوب فی المضاف والمنسوب ص111 ثعالبی ش159 شذرات الذهب ج1 ص64؛

 پ ن:تکرار تاریخ  در سال 2015میلادی   افطاری امسال کاخ سفید به مسلمانان  

  • من الغـــریب الی الغـــریب
۲۵
فروردين
هاشمی

پرده اول، خاطرات حاج اقا خاطره ورزن94:
امام به این نتیجه رسید که باید تا قبل از خودشان جنگ را تمام کند البته گفتند جام زهر را نوشیدم اما دو سه ماه پس از جنگ به خود من گفتند که جام زهر برای من شیرین شد.

پرده دوم، پیام تاریخی امام خمینی در 29 تیر 1367 در مورد پذیرش قطعنامه:
در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می‌دیدم؛ ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلًا خودداری می‌کنم.

پرده سوم، تلخ‌ترین خاطره عمر امام به روایت مرحوم سید احمد خمینی:
خدا می‌داند بر خانه امام چه گذشت هیچکس جرئت نمی کرد خانه امام برود پیش امام برود. بعد از پذیرش قطعنامه 598 چند روز امام درست نمی توانستند راه بروند. همه اش می گفتند: خدایا شکرت ما راضی هستیم به رضای تو.

نتیجه‌گیری:
امام جعفر صادق علیه السلام چه خوب دستوری دادند به ما تا با چشمانی بسته هر سخنی را نپذیریم، آن را منطبق با مرجعش کنیم، اگر مرجع درستی آن را تایید کرد، فبها، اگر نکرد بدانیم آن سخن ارزش پرداختن را ندارد.
افسوس و صد افسوس بر زبان‌های آلوده، آنان که صحابی امام(ره) بودن را دلیل می‌دانند برای نقل هر سخن خلاف واقعی، غافل از اینکه صحابی امام(ره) بودن صحّت و سقم سخن کسی را تأیید نمی‌کند بلکه این مغایرت داشتن یا نداشتن آن سخن با کلام روح الله است که مصدّق شخص و سخنش می‌باشد.
  • من الغـــریب الی الغـــریب