۲۴
دی
گفته بودی شعرهایت محشر است
پشت این محشر کماکان عشق تو خوابیده است
پ ن:کمی تا اندکی ابری هستم....
گفته بودی شعرهایت محشر است
پشت این محشر کماکان عشق تو خوابیده است
پ ن:کمی تا اندکی ابری هستم....
دلم قدم زدن بر روی رملهای اتشین فکه تمنا می کند.....
زرق و برق و بازیهای ادمهای این دنیای خاکی سوی چشمانم را از من گرفته .....
بازی قتلگاه فکه با دلم را به بازی اهل دنیا با من ترجیح میدم....
پ ن:میگن زیر اسمان خاکی این شهر یه بنده خدایی کلی راز نهفته از فکه داخل سینش داره اما این رازها را بازگو نمیکنه
این روزها جواب صداقت را با توهین و نابودی شخصیت میدن!
جواب محبت را هم با .......
بگذریم همین......